فراغت به معنای این است که مغز را به منزله انگل یا عضو بازنشسته ارگانیسم بیانگارند و آزادانه از شعور و شخصیت خود لذت برند، زیرا فراغت، ثمره و فایده همه زندگی است، چه، زندگی بدون فراغت جز کار و زحمت نیست.
اما حاصل فراغت برای بیشتر انسانها چیست؟
حاصل آن، هرگاه که لذات حسی یا کارهای احمقانه اوقاتشان را پر نکند، همیشه بی حوصلگی و کسالت است. اینکه زمان فراغت چقدر با ارزش است از نحوه گذراندن آن معلوم می شود: فراغتی که آریوستو آن را “بی حوصلگی نادان” می نامد.
دغدغه فکر مردم عادی فقط این است که وقت بگذرانند، اما دغدغه کسی که استعدادی دارد این است که از آن استفاده کند.
آرتور شوپنهاور