خیام امیررضا عباسی 9 ژوئن 2010 خیام ۸ Comments تو غــــره بــــــدان مشــو که می می نخوری ***** صد لقمــــــه خوری که می غلام است آن را
گر باده خوری تو با خردمندان خور یا با صنمی لاله زخی خندان خور
بسیار مخور ورد مکن فاش مساز اندک خور و گهگاه خور و ژنهان خور
احسنت. اینها هم از خیام هستند؟
مستان خرابات , زخود بی خبرند *** جمع اند وز بوی گل , پراکنده ترند
——
ای زاهد خودپرست , با ما منشین *** مستان دگرند و خودپرستان دگرند
بله . از شعرتون خوشم اومد جسارتا گفتم یه دو بیت هم من بزارم .
خواهش می کنم. بسیار کار زیبایی کردید.
salam agaye abbasi . az windozi ke dadid besyar razi hastam va kheyli rahat activ kardam. ba tashakore faravan
خواهش می کنم. خوشحالم از خوشحالی شما.
موفق باشید.
در دلم بود که بدهکار نباشم به کسی // وای از دست محبت که بدهکارم کرد