چوپانی ماری را از میان بوته های آتش گرفته نجات داد و در خورجین گذاشته و به راه افتاد . چند قدمی که گذشت مار از خورجین بیرون آمده و گفت : به گردنت بزنم یا به لبت ؟ چوپان گفت : آیا سزای خوبی این است ؟ مار گفت : سزای خوبی بدی است […]
دسته: عمومی و نوشته های شخصی
تغییر
تصمیم دارم به کلی محتوی سایت رو عوض کنم. بیشتر شخصی و دل بخواهی ترش میکنم (برای خودم). سعی میکنم نوشته ها و مطالب گذشته رو هم یک جوری بصورت آرشیو در دسترس بذارم.
شعری از خیام
تا کی غم این خورم که دارم یا نه ********** وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه پرکن قدح باده که معلومم نیست ********** کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
زندگی
مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دوراز خانه شان روییده بود: پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان وپسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آنهاخواست که بر اساس آنچه دیده بودند […]
این روز ها
جدیداً مدیر شبکه (Server Administrator) یک مجموعه خیلی بزرگ و آشفته شدم. برنامه های زمانیم کلاً عوض شدن. وقت سر خاروندن هم ندارم. حوصله نوشتن هم ندارم. مطالب زیادی از IPv6 آماده کردم به زودی انشالله منتشر میکنم. فعلاً